کد خبر: 1309783
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۰
سبحان حافظی

برخی از منتقدان، عملیات «طوفان‌الاقصی» را با استدلال‌هایی زیر سؤال می‌برند. آنها به هزینه‌هایی که جبهه مقاومت در دو سال گذشته در فلسطین، لبنان، سوریه و نیز ایران پرداخت کرده اشاره و تلاش می‌کنند با برشمردن این هزینه‌ها، اصل ماجرا را زیر سؤال ببرند، درحالی‌که تصویر کلان‌تر را نمی‌بینند. حادثه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نه صرفاً یک عملیات نظامی، بلکه نقطه‌عطفی در روند تحولات ژئوپلیتیکی منطقه است. این رویداد، ضربه‌ای سهمگین به نظم ساختگی و تحمیلی امریکا و رژیم‌صهیونیستی در غرب آسیا وارد کرد و معادلاتی را که برای حذف تدریجی محور مقاومت در جریان بود، به‌یک‌باره فروریخت. 
در سال‌های پیش از این واقعه، نشانه‌های واضحی از تلاش برای به‌حاشیه‌بردن جبهه مقاومت دیده می‌شد. توافق‌هایی مانند «ابراهیم»، با هدف عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با رژیم‌صهیونیستی، عملاً در پی حذف مسئله فلسطین از دستور کار منطقه بودند. هم‌زمان، طرح‌هایی همچون کریدور تجاری هند–اروپا، که از خاک رژیم‌صهیونیستی، امارات و عربستان می‌گذرد، به‌دنبال بیرون‌گذاشتن ایران از مسیر‌های ژئواقتصادی مهم بودند. رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی غرب نیز با کلیدواژه‌هایی، چون «بی‌ثبات‌سازی»، سعی داشتند ایران و متحدانش را به‌عنوان بازیگرانی بحران‌ساز معرفی کنند. 
در این فضا، عملیات ۷ اکتبر مانند شکستن ناگهانی یک سد ساختگی بود. آنچه در آن روز رخ داد، تنها عبور از موانع فیزیکی نبود، بلکه عبور از دیوار‌های ذهنی بود که سال‌ها برای شکست‌ناپذیر نشان دادن رژیم‌صهیونیستی ساخته شده بود. تحلیل‌گران برجسته در اندیشکده‌هایی، چون CSIS و CTC- WestPoint نیز این نکته را تصدیق کرده‌اند که این عملیات توان بازدارندگی رژیم‌صهیونیستی را به شکل جدی و بی‌سابقه‌ای به چالش کشید. افسانه اقتدار امنیتی اسرائیل فروریخت و ساختار اطلاعاتی و نظامی آن برای نخستین‌بار در چندین جبهه دچار فروپاشی شد. 
بازتاب‌های این رویداد تنها به میدان نبرد محدود نشد. افکار عمومی جهانی، به‌ویژه در غرب، به صحنه آمد. موج بی‌سابقه‌ای از اعتراضات دانشگاهی در امریکا و اروپا، حمایت از مردم فلسطین و نقد سیاست‌های اشغالگرانه اسرائیل را به رسانه‌ها و نهاد‌های رسمی تحمیل کرد. این میزان از همبستگی جهانی، نتیجه هیچ کنفرانس یا قطعنامه‌ای نبود، بلکه ثمره تغییر واقعیت‌ها در میدان و برهم‌خوردن روایت غالب بود. 
۷ اکتبر همچنین نقطه بازگشت اعتمادبه‌نفس راهبردی به جبهه مقاومت بود. برخلاف تصورات اولیه که انتظار واکنش تدافعی داشتند، مقاومت توانست ابتکار عمل را به‌دست بگیرد. واکنش‌های فوری امریکا با اعزام ناو‌های هواپیمابر و سردرگمی متحدان عرب در موضع‌گیری آشکار، خود گویای تغییر موازنه‌ای جدی در منطقه بود. رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی‌های اخیر خود تأکید کردند که ایران و متحدانش امروز در جایگاهی به‌مراتب قوی‌تر از گذشته قرار دارند؛ جایگاهی که نه با شعار، بلکه با واقعیت‌های میدانی و سیاسی تثبیت شده است. 
از سوی دیگر، مسئله فلسطین که در روند سازش‌سازی‌ها به حاشیه رانده شده بود، اکنون به محور گفتمان جهانی حقوق بشر بازگشته است. رژیم‌صهیونیستی، علی‌رغم جنایاتی نظیر کشتار ۳۵ هزار نفر و تخریب ۷۰ درصد غزه، نه‌تنها نتوانست اهداف خود را محقق کند، بلکه با بحران مشروعیت بین‌المللی و ناکامی نظامی و سیاسی مواجه شد. گزارش‌های سازمان ملل درباره نیاز ۵۳ میلیارد دلاری برای بازسازی غزه، به‌وضوح نشان‌دهنده وسعت فاجعه‌ای است که نه‌تنها به زیان مردم فلسطین، بلکه به‌ضرر راهبرد‌های اسرائیل تمام شد. 
هم‌زمان، جبهه مقاومت توانست از یک بازیگر صرفاً نظامی، به بازیگری با قابلیت‌های دیپلماتیک، حقوقی و رسانه‌ای تبدیل شود. پیگیری پرونده‌های بین‌المللی در دادگاه لاهه، موج محکومیت‌های جهانی و گسترش کارزار‌های ضدصهیونیستی در رسانه‌های مستقل، نشان می‌دهد که میدان مقاومت اکنون به عرصه‌های جدیدی گسترش یافته است. 
برآیند تحولات پیش و پس از ۷ اکتبر را می‌توان چنین خلاصه کرد: موازنه منطقه‌ای از حالت تک‌قطبی با محوریت اسرائیل، به‌سوی چندقطبی‌شدن با قدرت‌گیری محور مقاومت حرکت کرده است. مسئله فلسطین از حاشیه به مرکز توجه بین‌المللی بازگشته، امنیت رژیم‌صهیونیستی دچار فرسایش شده، و نقش امریکا در نظم منطقه‌ای با تضاد و ضعف همراه شده است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار